بشاش

بشاش به معنای داشتن روحیه‌ای شاداب و سرزنده است. این واژه به ویژگی‌هایی اشاره دارد که نشان‌دهنده خوشحالی، نشاط و مثبت‌اندیشی فرد است. افراد بشاش معمولاً به سادگی می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و فضای اطراف خود را با انرژی مثبت پر کنند. این حالت نه تنها به خود فرد احساس خوبی می‌دهد، بلکه بر روی دیگران نیز تأثیر مثبتی می‌گذارد و می‌تواند منجر به افزایش روابط اجتماعی و بهبود کیفیت ارتباطات شود. از آنجا که بشاش بودن می‌تواند به ارتقاء سلامت روانی و جسمانی کمک کند، توجه به این ویژگی در زندگی روزمره بسیار حائز اهمیت است. افرادی که این حالت را در خود پرورش می‌دهند، معمولاً با چالش‌های زندگی بهتر مقابله می‌کنند و می‌توانند به عنوان الگوهایی مثبت برای دیگران عمل کنند. به همین دلیل، تقویت روحیه بشاش می‌تواند به عنوان یک هدف مهم در زندگی تلقی شود.

لغت نامه دهخدا

بشاش. [ ب َش ْ شا ] ( ع ص ) کسی که دارای خوشرویی و شادمانی بسیار باشد. ( ناظم الاطباء ). مرد خنده رو. ( آنندراج ). خوش و تازه رو. ( غیاث ). همیشه خندان. ( ناظم الاطباء ). در عربی به معنی خرم و گشاده روی. ( از مؤید الفضلاء ). گشاده روی.خوش طبع. هشاش. شکفته. باروح. طلق الوجه:
چون سلیمان از خدا بشاش بود
منطق الطیری ز علمناش بود.مولوی.
بشاش. [ ب َ ] ( اِ ) در فارسی بند آهنین یا سیمین که بر تخته در صندوق زنند و به مسمار بدوزند برای استحکام. || موی گردن اسب. ( مؤید الفضلاء ). رجوع به بش شود. || ناقص و فرومایه. ( مؤید الفضلاء ).

فرهنگ معین

(بَ شّ ) [ ع. ] ( اِ. ) گشاده روی، خوشروی، خوش منش.

فرهنگ عمید

۱. خنده رو، خوش رو.
۲. شادمان، شاد و خرم.

فرهنگ فارسی

خنده رو، خوش خنده، شادمان، شادوخرم، خوشرو
( اسم ) گشاده روی خوشروی خوش منش تازه روی بسیار بشاش بود. )
در فارسی بند آهنین یا سیمین که بر تخته در صندوق زنند و بمسمار بدوزند برای استحکام ٠ یا موی گردن اسب ٠ یا ناقص و فرومایه ٠

ویکی واژه

گشاده روی، خوشروی، خوش منش.

جملاتی از کلمه بشاش

بینا دلان ز گفتهٔ من در بشاشت‌اند کوری آن گروه که جز در حزن نیند
نه از بشاشت او فکر درد و غم دانی نه از نزاهت او رنگ کبر و کین بینی
ولت بشاشته و اصبح ذکره شجنا یعل بالفواد و ینهل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم