بسته

در ریاضیات، مفهوم بسته به وضعیتی اشاره دارد که در آن نتیجه یک عمل ریاضی مانند جمع یا ضرب، برای هر دو عنصر دلخواه از یک مجموعه، همواره درون همان مجموعه باقی می‌ماند. به عبارت دیگر، اگر یک مجموعه به گونه‌ای باشد که انجام یک عمل خاص بر روی اعضای آن، عضو دیگری از همان مجموعه را تولید کند، آن مجموعه را نسبت به آن عمل، بسته می‌نامند. به عنوان مثال، مجموعۀ اعداد زوج نسبت به عمل جمع، بسته است؛ زیرا هر گاه دو عدد زوج را با هم جمع کنیم، حاصل جمع نیز همواره عددی زوج خواهد بود. این مفهوم در ریاضیات از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا نشان‌دهنده ویژگی‌های ساختاری مجموعه‌ها و رفتار آن‌ها تحت عملیات مختلف است.

لغت نامه دهخدا

بسته. [ ب َ ت َ ] ( ن مف ) مقابل گشاده. چون: در بسته و کار بسته و امید بسته و نظر بسته. ( آنندراج ) ( رشیدی ). نقیض گشاده. فراز شده. مسدود. مغلق: باب مغلق؛ در بسته. ( منتهی الارب ). || مقفل. سد شده. عایق شده. جلوگیری شده

فرهنگ معین

(بَ تِ ) (ص مف. ) ۱ - اسیر، دربند، مقید. ۲ - منجمد شده. ۳ - مجبور شده. ۴ - مسدود، مقفل. ۵ - سد شده، جلوگیری شده. ۶ - فراز شده، مق. گشوده، باز.

فرهنگ عمید

۱. منجمد، فسرده.
۲. سفت شده.
۳. بندشده.
۴. پیوسته به چیزی یا جایی.
۵. کسی که با دیگری خویشی و قرابت دارد، خویش.
۶. (اسم ) لنگۀ بار، بقچه، و کیسه که در آن چیزی گذارده یا پیچیده باشند.
۷. گره خورده.
۸. تعطیل: مغازه ها بسته بود.
۹. محدود کننده، بازدارنده: جامعهٴ بسته.
۱۰. واحد شمارش چیزهای بسته بندی شده: یک بسته شکلات.

فرهنگ فارسی

( صفت ) بستوه
فندق را گویند و آن مغزی باشد که خورند فستق ٠

فرهنگستان زبان و ادب

{bale} [کشاورزی- علوم باغبانی] محموله ای بزرگ و کاملاً فشرده و نخ کشی شده از محصولات کشاورزی متـ. عدل

دانشنامه آزاد فارسی

بَسته (closed)
در ریاضیات، هرگاه حاصل عملی، مانند جمع یا ضرب، روی هر دو عضو دلخواه از یک مجموعه عضوی از آن مجموعه باشد، مجموعه را نسبت به آن عمل بسته می نامند. مثلاً، مجموعۀ اعداد زوج نسبت به عمل جمع بسته است، زیرا مجموع هر دو عدد زوج همواره عددی زوج است.

جملاتی از کلمه بسته

در عشق مرا زجان و تن نامی ماند شد بسته زفان و زان سخن نامی ماند
دیده پرخون دل پر آتش آمده لب فرو بسته بلاکش آمده