برار ناحیهای باستانی در غرب هند است که در شرق ایالت مهاراشترا قرار دارد. نام قدیمی این ناحیه، وبداربها است که در متون مذهبی هندوها به آن اشاره شده است. ابوالفضل علامی، نام اصلی این منطقه را وردانت ذکر کرده و معنای آن را از ترکیب دو واژه وردا به معنای نام یک رود و نت به معنی کنار، استخراج کرده است. این منطقه دارای تاریخچهای غنی و کهن است و به عنوان مکانی مقدس برای هندوها شناخته میشد. بعدها این شهر به تصرف مسلمانان درآمد و پس از پرداخت غرامت سنگین، دوباره به حکمران هندو بازگردانده شد. در سال ۷۱۹ قمری، برار به قلمرو سلاطین دهلی ملحق شد و در دوره سلطنت بهمنیان دکن، به یکی از پنج استان اصلی این قلمرو تبدیل گردید. با سقوط بهمنیان در سال ۹۳۲ قمری، به مرکز حکومت سلسله عمادشاهیان تبدیل شد و در این دوره، توسعه فرهنگی قابل توجهی را تجربه کرد. در سال ۱۰۰۴ قمری، این منطقه به تصرف نیروهای اکبرشاه بابری درآمد و به یکی از دوازده استان این سرزمین تبدیل شد. در دوران ضعف حکومت، آصف جاهیان در قرن ۱۲ قمری، حکومتی نیمه مستقل در دکن تأسیس کردند که این منطقه تحت کنترل آنان درآمد. در سال ۱۱۵۱ قمری، بخشی از آن به تصرف مراتههها درآمد و تا سال ۱۲۱۸ قمری، تحت فرمان آنها باقی ماند. مراتههها و حکمرانان آصف جاهی برای تسلط بر این منطقه با یکدیگر درگیر شدند که این درگیریها آسیبهای زیادی به منطقه وارد کرد. پس از شکست مراتههها، انگلیسیها در سال ۱۸۰۳ میلادی، برار را دوباره به کنترل آصف جاهیان بازگرداندند. در سال ۱۲۶۹ قمری، برار تحت حاکمیت استعماری انگلیس قرار گرفت.
برار
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان بیرون بشم بخش کر دشت شهرستان نوشهر.
فرهنگستان زبان و ادب
{lift} [حمل ونقل هوایی] نیرویی که براثر برخورد هوا با سطوح فوقانی و تحتانی بال ایجاد و موجب بالا رفتن هواپیما یا ادامۀ پرواز آن شود
دانشنامه آزاد فارسی
منطقه ای در ایالت مهارشترا، در جنوب مرکزی هند، شامل درّۀ رود پورنا. منطقۀ مهم کشت پنبه است. کشور پادشاهی برار در ۱۴۸۴م تأسیس شد، و یکی از پنج کشور پادشاهی مسلمان دِکَن به شمار می رفت. در ۱۵۷۲ بخشی از امپراتوری مغول شد. مراته ها در قرن ۱۷ آن را تصرّف کردند و نظامِ حیدرآباد در ۱۹۰۲ آن را به بریتانیا واگذار کرد.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] برار (ابهام زدایی).
جملاتی از کلمه برار
همه یکسره تیغها برکشیم براریم جوش ار کشند ار کشیم
ای عادت تو خوبتر از صورت مردم وی خاطر تو پاکتر از طاعت ابرار
دست بیعت ده به پیران تا شوی روشن ضمیر از بغل در پیش روشنگر برار آئینه را