برا

کلمه برا در زبان فارسی، به‌ویژه در زبان گفتاری و برخی گویش‌های محلی، کاربرد فراوانی دارد و اغلب به عنوان مخفف یا شکلی ساده‌شده از حرف اضافه برای به کار می‌رود. این کلمه بار معنایی مشابه به منظور، به خاطر یا به جهتِ را منتقل می‌کند و نشان‌دهنده هدف، علت یا گیرنده یک عمل یا چیز است. در مجموع، برا کلمه‌ای چندوجهی در زبان فارسی است که با وجود سادگی ظاهری، نقش مهمی در انتقال مفاهیم مختلف، به‌ویژه در زبان گفتاری و محاوره‌ای ایفا می‌کند. درک این کلمه به درک عمیق‌تر و ملموس‌تر زبان فارسی کمک شایانی می‌کند.

لغت نامه دهخدا

برا. [ ب ُ / ب ُرْ را ] ( نف ) برنده. بران. ( آنندراج ).قطع کننده. ( آنندراج ). رجوع به بران و بریدن شود.
( براً ) براً. [ ب َرْ رَن ْ] ( ع ق ) به خشکی. مقابل بحراً. رجوع به بَرّ شود.

فرهنگ عمید

۱. بُرنده.
۲. [مجاز] توانمند.

فرهنگ فارسی

( صفت. بریدن ) قاطع بران برنده.
به خشکی مقابل بحرا.

دانشنامه عمومی

برا (اسپانیا). برا ( اسپانیایی: Vera ) دهستانی در استان آلمریای اسپانیا است.
در این دهستان ۷٬۹۷۰ نفر زندگی می کنند. مساحت این دهستان ۵۸ کیلومتر مربع است.
برا (پیدمونت). برا ( پیدمونت ) ( به ایتالیایی: Bra, Piedmont ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان کونیو واقع شده است.
برا ۵۹ کیلومترمربع مساحت و ۲۹٬۱۶۹ نفر جمعیت دارد و ۲۸۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
شهرهای وایل شهر، سپره تانبک، سان سوستی و گوالدو تادینو خواهرخوانده های برا ( پیدمونت ) هستند.
برا (کومونه). برا ( کومونه ) ( به ایتالیایی: Berra ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان فرارا واقع شده است.
برا ۶۸ کیلومترمربع مساحت و ۵٬۰۲۱ نفر جمعیت دارد و ۲ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَّا یُجِبْ: اجابت نکند ( در عبارت "وَمَن لَّا یُجِبْ دَاعِیَ ﭐللَّهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی ﭐلْأَرْضِ "جزمش به دلیل شرط واقع شدن برا ی جمله بعدی است)
معنی لَا یَجِدْ: نمی یابد ( در عبارت "مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلَا یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ ﭐللَّهِ وَلِیّاً وَلَا نَصِیراً "جزمش به دلیل جواب شرط واقع شدن برا ی جمله قبلی است)
ریشه کلمه:
برر (۳۲ بار)

ویکی واژه

برادر

جمله سازی با برا

ای برادر گر رسی بر قبر من آتش شوقم به بینی موج زن
ماه نو را چه نقص اگر گبران ماه نو بنگرند و خه نکنند
بودی او را برادر کوچک دادی ار عوج را خدا پسری