بدگهر

بدگهر به معنای شخصی است که از خصایص نیکو و شایسته برخوردار نیست و در واقع، رفتارها و کردارهای او به گونه‌ای است که می‌توان او را به عنوان فردی نامناسب و ناپسند توصیف کرد. این واژه در ادبیات فارسی به خصوص در اشعار و متون قدیمی به کار رفته و به نوعی به انتقاد از رفتارهای نادرست و ناپسند افراد اشاره دارد. بدگهر به عنوان یک مفهوم، نه تنها اخلاقیات فردی را به چالش می‌کشد بلکه به ترویج ارزش‌های انسانی و اجتماعی نیز کمک می‌کند. در واقع، از طریق بررسی ویژگی‌ها و رفتارهای بدگهران، می‌توان به درک بهتری از اهمیت فضایل اخلاقی دست یافت و ضرورت پرورش آن‌ها را در جامعه احساس کرد. این واژه به ما یادآوری می‌کند که رفتارهای ناپسند می‌توانند تأثیرات منفی بر روابط اجتماعی و فردی داشته باشند و بر همین اساس، لزوم توجه به اخلاق و رفتارهای شایسته در زندگی روزمره بیش از پیش نمایان می‌شود.

لغت نامه دهخدا

بدگهر. [ ب َ گ ُ هََ ] ( ص مرکب ) مخفف بدگوهر. بداصل و بدذات. ( از برهان قاطع ) ( از هفت قلزم )

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بداصل بد نژاد. ۲ - بد ذات مقابل نیک گوهر.

ویکی واژه

متشکل از دو کلمه بد - گهر که به معنی بد گوهر یا بد ذات است. چنان بدگهر شوخ فرزند او/ بگشت از ره داد و پیوند او «شاهنامه»

جملاتی از کلمه بدگهر

پاک تن در وفا تمام آید بدگهر نا پسند و خام آید
چه پیش برادر چه پیش پدر ترا ناسزا خوانم و بدگهر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم