بامداد یا صبح به زمان آغاز روز اشاره دارد. در یک شبانهروز، بامداد، نیمروز، بعدازظهر، عصر، شب و نیمشب به ترتیب قرار دارند. این واژه به عنوان نخستین بخش روز، معمولاً از پگاه یا نیمشب آغاز شده و تا نیمروز ادامه مییابد. واژه صبح معادل فارسی پگاه و سپیدهدم است. روزنامهای که در صبح منتشر میشود، به عنوان روزنامه صبح شناخته میشود. همچنین، غذایی که در صبح مصرف میشود، صبحانه نام دارد. زمان صبح شرعی در اسلام از آغاز سپیدهدم تا طلوع خورشید است. اذان صبح در این زمان خوانده میشود و نماز صبح تا طلوع خورشید مجاز است. این واژه به معنای صبح زود نیز به کار میرود و در موضوعاتی مانند نماز، تجارت و صدقات به آن اشاره شده است. در روز جمعه، رفتن به مسجد برای نماز جمعه در صبح زود مستحب است و همچنین مستحب است که انسان برای کسب و کار، صبح زود به بازار برود. صدقه دادن در بامداد نیز مستحب است.
بامداد
لغت نامه دهخدا
بامداد. ( اِ مرکب ) داده بام. آفریده فروغ. بخشیده روشنائی. داده صبح. || بام. گاه صبح. صبحگاهان. مقابل مساء. بُکرَة. ( ترجمان القرآن ). وقت طلوع فجر. پیش از طلوع آفتاب. ( آنندراج ). صبیحة. صباح. صدیع. صریم. ( منتهی الارب ). غدوة. بکرة. ( نصاب الصبیان ).اُصبوحَه. ( مهذب الاسماء ). فلق. غَداة. بکور. وقت صبح. ( از فرهنگ شعوری ج 1 ص 156 ). غُدُوّ. اَبکار. مقابل عشی. بَریم. شبگیر. صبح از وقت طلوع فجر تا طلوع آفتاب. ( فرهنگ نظام ). صبح زود. مابین طلوع فجر و برآمدن آفتاب. بین الطلوعین. ( ناظم الاطباء )
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
( اسم ) صبح صباح بام ۲ - بام
نام پدر مزدک است
فرهنگ اسم ها
معنی: صبح، بامداد، ( در پهلوی، bāmdāt )، مدت زمانی از هنگام روشن شدن هوا تا طلوع آفتاب و یک یا دو ساعت بعد از آن، صبا، ( اَعلام ) ) اسم پدر مزدک، ) بامداد [محمّدعلی بامداد] از آزادی خواهان و مشروطه خواهان وطن پرست که در تهران روزنامه بامداد روشن را انتشار داد، نام پدر مزدک
جملاتی از کلمه بامداد
برآمد بامدادان مِهرِ انور جهان را کسوتِ نو کرد در بر
مرغ دولت به بامداد الست کرد منزل به بام درویشان
ز پیر خردمند موبدنژاد شنیدم که روز دگر بامداد