بازرگان یا تاجر به فرد یا نهادی اطلاق میشود که به خرید و فروش محصولات به منظور کسب درآمد مشغول است. از نظر نوع فعالیت، آن ها را میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: تاجر عمدهفروش که در زنجیره تأمین بین تولیدکننده و تاجر خردهفروش فعالیت میکند و معمولاً کالاها را در مقادیر زیاد خرید و فروش مینماید. به عبارت دیگر، تاجر عمدهفروش به طور مستقیم به مصرفکننده نهایی فروش نمیکند. در مقابل، تاجر خردهفروش که معمولاً کالاها را در مقادیر کم به مصرفکنندگان نهایی میفروشد. به عنوان مثال، یک مغازهدار نمونهای از یک تاجر خردهفروش است.
بازرگان
لغت نامه دهخدا
بازرگان. [ زَ ] ( اِ مرکب ) سوداگر. تاجر. ( دهار ) ( منتهی الارب ). مخفف بازارگان است و مرکب باشد از لفظ بازار که معروف است و از لفظ گان که برای لیاقت آید. پس معنی بازارگان کسی که لایق بازار باشد و آن سوداگر است و کسانی که به ضم زا خوانند خطاست. در بهار عجم نوشته که بازرگان جمع بازاره [ است ] که به های نسبت بمعنی کسی که در بازار نشیند، مخفف بازارگان و اطلاق آن بر شخص واحد از عالم مژگان و دندان که جمع مژه و دندان است و بمعنی مفرد مستعمل میشودو بمعنی سوداگر مجاز است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).مخفف بازارگان است که سوداگر باشد. ( برهان قاطع ). مخفف بازارگان... و آن را سوداگر نیز گویند، یعنی نفعآور. ( انجمن آرای ناصری ). در لهجه زباکی بازارگان «گریرسن 75». ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ): و چون از سیل تباه شد،عیوبه بازرگان... چنین پلی برآورد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261 ). بازرگانی را که وی را ابومطیع سکزی گفتندی یکشب شانزده هزار دینار بخشید. ( تاریخ بیهقی )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
دهی از ماکو