باذل

«باذل» واژه‌ای عربی است که در متون لغوی و ادبی فارسی و عربی به کار رفته و از ریشه «ب-ذ-ل» گرفته شده است. معنای اصلی «باذل» کسی است که مال، جان، وقت یا انرژی خود را در راهی خیر یا هدفی ارزشمند صرف می‌کند و فداکاری می‌نماید. در فرهنگ لغت و متون دینی، «باذل» به کسی گفته می‌شود که با سخاوت و ایثار، منابع خود را بدون انتظار بازگشت و به نفع دیگران صرف می‌کند. این واژه در متون اخلاقی و ادبی برای توصیف افراد بخشنده و فداکار به کار می‌رود و بار معنایی مثبت و ستایش‌آمیز دارد. ترکیباتی مانند «باذل النفس» در متون دینی و عرفانی آمده است که معنای «فداکار جان» یا کسی که جان خود را در راه خدا یا انسانیت می‌بخشد، دارد. در شعر و نثر کلاسیک فارسی، این واژه برای تجلیل از ایثارگری، شجاعت و گذشت شخصیت‌ها استفاده شده است و فضایل اخلاقی آن‌ها را برجسته می‌کند.

لغت نامه دهخدا

باذل. [ ذِ ] ( ع ص ) بخشنده و سخی. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). ج،بُذل. عطادهنده. بسیارعطا. جوانمرد معطی. دهنده. بذل کننده و جودکننده. سخی و جوانمرد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(ذِ ) [ ع. ] (ص. ) بخشنده.

فرهنگ عمید

بذل کننده، بخشنده، سخی.

فرهنگ فارسی

بذل کننده، بخشنده، سخی
( اسم ) بذل کننده بخشش کننده بخشنده.

ویکی واژه

بخشنده.

جمله سازی با باذل

شهزاده فریدون ملک باذل عادل کش بارخدا بر دو جهان‌ کرده‌ کنارنگ
امیر عادل باذل، محمد محمود که حمد و محمدت آنجاست کو بود هموار
تاج دولت رکن دین غیث زمین غوث زمان شاه عادل خسرو باذل شهنشاه جهان
وزیرِ عادلِ باذل بزرگِ کوچک‌دل که بر زمانه فشاند آستین استغنی
چون معن گفت مظهر باذل منم بگو کز مجمع مظاهر اسما نیامدی