اینجو

اینجو به‌عنوان یک پلتفرم جذاب و کارآمد، فضایی مناسب برای برقراری ارتباطات و تبادل اطلاعات فراهم می‌آورد. این بستر به کاربران این امکان را می‌دهد که به سادگی و به‌طور مؤثر به جستجوی موضوعات مختلف بپردازند و با یکدیگر تعامل کنند. ویژگی‌های منحصر به فرد این پلتفرم، شامل طراحی کاربرپسند و قابلیت‌های متنوع برای به اشتراک‌گذاری محتوا و نظرات می‌باشد که به کاربران اجازه می‌دهد تا تجربیات و اطلاعات خود را به راحتی منتقل کنند. علاوه بر این، اینجو با ارائه ابزارهای متنوع، به کاربران کمک می‌کند تا به محتوای مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند و در عین حال ارتباطات ارزشمندی را با دیگران برقرار سازند. در دنیای امروز که اطلاعات به سرعت در حال تغییر و گسترش است، اینجو به‌عنوان یک منبع معتبر و قابل اعتماد برای کسب دانش و ایجاد شبکه‌های اجتماعی عمل می‌کند. به این ترتیب، کاربران می‌توانند ضمن برقراری ارتباطات مؤثر، به گسترش افق‌های فکری و اطلاعاتی خود نیز بپردازند.

لغت نامه دهخدا

اینجو. ( مغولی ترکی، اِ ) اینچو. اینچوی. زمین خالصه ( ایلخانان مغول ). ( فرهنگ فارسی معین ).اینجو یا انجو لغت مغولی است بمعنی ملک خاص یا املاک اختصاصی سلطان، و بعدها به معنی صاحب «دیوان انجو» و باصطلاح ضابط املاک پادشاه شده و خلاصه بر هر کسی که خاص پادشاه و از متعلقان او باشد اطلاق یافته است. ( دایرة المعارف فارسی ). || نام پادشاه خوارزم. ( آنندراج ). || سلطنت. ( ناظم الاطباء ).
اینجو. ( اِخ ) امیرشرف الدین محمود یکی از ملازمان امیرچوپان بود که بوزارت فارس و کرمان و یزد و کیش و بحرین منصوب شد و بزودی ممالک جنوب ایران از اصفهان تا جزایر خلیج فارس را تحت اداره خود درآورد و بنام امیرشرف الدین محمودشاه اینجو معروف گردید و مال و ثروت بسیار بدست آورد.
اینجو. ( اِخ ) ( خاندان اینجو ) محمودشاه و پسرانش جلال الدین و مسعودشاه و غیاث الدین کیخسرو و جمال الدین ابواسحاق از این خاندان بحکومت رسیدند و معروف بخاندان اینجو یا آل اینجو شدند ( ق 8 هَ. ق. ). ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به دایرة المعارف فارسی ذیل اینجو شود.

فرهنگ معین

[ مغ. ] (اِ. ) زمین خالصه ایلخانان مغول.

فرهنگ عمید

۱. در دورۀ ایلخانان مغول، زمین کشاورزی متعلق به دولت یا پادشاه.
۲. هرکسی که خاص پادشاه و از متعلقان و منسوبان او باشد.

فرهنگ فارسی

خاندان اینجو. امیر چوپان یکی از ملازمان خود را بنام اشرف الدین محمود بوزارت فارس و کرمان و یزد و کیش و بحرین فرستاد و به زودی ممالک جنوب ایران از اصفهان تا جزایر خلیج فارس را تحت اداره خود در آورد و به نام امیر شرف الدین محمود شاه اینجو معروف گردید و مال و ثروت بسیار به دست آورد. محمود شاه و پسرانش جلال الدین و مسعود شاه و غیاث الدین کیخسرو و جمال الدین ابو اسحاق از این خاندان به حکومت رسیدند و معروف به خاندان اینجو ( آل اینجو ) شدند ( قر. ۸ ه. ق. )
( اسم ) زمین خالصه (ایلخانان مغول )
محمود شاه و پسرانش جلال الدین و مسعود شاه و غیاث الدین کیخسرو و جمال الدین ابواسحاق از ابن خاندان بحکومت رسیدند.

ویکی واژه

زمین خالصه ایلخانان مغول.

جملاتی از کلمه اینجو

من از ولایت اینجوی پادشاهِ جهانم خراب شد ز دو هندویِ تو ولایت اینجو
اینجوی توست عرصه ی ملک وجود را اینجوی خاص بهر چه بُل غاق می کنی
به غمزه یی دل و دینم چنان به هم بر زد که چول کرد به کل هم دل هم اینجو را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم