ایزد به عنوان یک مفهوم در فرهنگ ایران باستان، به فرشتگانی اشاره دارد که پس از امشاسپندان دارای اهمیت ویژهای هستند. این واژه به معنای پرستیدنی و درخور ستایش است و به طور کلی به فرشتگان مینوی و دنیوی در آئین زرتشتی اطلاق میشود. در واقع، ایزدها نمایانگر نیروهای الهی و برکات هستند که در ایجاد و نگهداری نظم و هارمونی در جهان نقش دارند. این فرشتگان، که به عنوان واسطه های الهی شناخته میشوند، در فعالیت های معنوی و اجتماعی انسان ها دخالت دارند و میتوانند راهنمایی و حمایت لازم را ارائه دهند. در نتیجه، مفهوم ایزد در زرتشتی گری علاوه بر جنبههای مذهبی، به یک نظام اخلاقی و معنوی نیز اشارات دارد که در زندگی روزمره پیروان این آیین تأثیرگذار است.
ایزد
لغت نامه دهخدا
ایزد. [ زَ ] ( اِ ) در اوستا «یزته »، در سانسکریت، «یجته » صفت از ریشه «یز» بمعنی پرستیدن و ستودن پس «یزته » لغةً بمعنی درخور ستایش و بفرشتگانی اطلاق میشده که از جهت رتبه و منزلت دون امشاسپندان هستند. این واژه در پهلوی «یزد» و در فارسی ایزد شده اما در فارسی ایزد به معنی فرشته نیست بلکه فقطخدا و آفریدگار کل است و در حقیقت اطلاق خاص بعام شده. ( مزدیسنا ص 159 ). در استی «ایزئد». ( از حاشیه برهان چ معین ). خدا. آفریدگار. اﷲ. ( فرهنگ فارسی معین ). نامی است از نامهای باریتعالی جل جلاله. ( برهان )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. در آیین زردشتی، فرشتگان درجۀ دوم که از حیث رتبه از امشاسپندان پایین ترند و تعداد آن ها بسیار است.
فرهنگ فارسی
۱ - فرشته ملک. توضیح در دین زردشتی بفرشتگانی اطلاق شود که از جهت رتبه دون (امشاسپند ) هستند. تعداد ایزدان بسیار است و بدو بخش تقسیم شوند: مینوی جهانی. اهورمزدا در را ئس ایزدان قرار دارد. لفظ (یزدان ) جمع (یزد ) است و در پهلوی و فارسی بجای مفرد و بمعنی خدا بکارمیرود. ۲ - خدا آفریدگار الله. جمع: ایزدان.
فرهنگ اسم ها
معنی: در فرهنگ ایران باستان، هر یک از فرشتگانی که اهمیت آنها پس از امشاسپندان است، خداوند
دانشنامه آزاد فارسی
به معنای پرستیدنی و درخور ستایش، نام عام فرشتگان مینوی و این جهانی در آیین زَردُشتی. در اَوِستایی یَزَتَ و در پَهلَوی، یَزد تلفظ می شود. ایزدان در آیین زردشتی در مرتبه ای پایین تر از امشاسپندان قرار دارند. در اَوِستا از ایزدان مادّی نیز سخن به میان می آید. ایزدان در آیین زردشتی به دو گروه مینوی و مادّی تقسیم می شوند. اَهورامَزدا سرور ایزدان مینوی و زردشت سرور ایزدان مادّی است. واژه های یَسنا، یَشت، یَزد و یَزدان (ایزدان ) برگرفته از همین نام است.
ویکی واژه
خدا، یکی از نامهای خداوند. آفریدگار. فرشته، ملک. سزاوار ستایش. که جاوید باد آفریدون گُرد/ همه فرّهی ایزد او را سپرد «فردوسی»
ممکن است با ایزه در مفهوم در زبان معیار باستان مترداف باشد، نشان و اثر پای کسی یا چیزی در زبان بهاری است. اِیز دِ قؤیؤد. اثر است گذاشته.
جملاتی از کلمه ایزد
با تمام این جدایی پیشگی، ایزدیها از تبار دیگر کردهایی اند که در جوارشان زندگی میکنند و زبانی متفاوت با آنان که گویش کرمانجی (کردی شمالی) است ندارند.
همه پاک ما دل پر از خون بدیم جز ایزد نداند که ما چون بدیم
ننهاد تو را در دل یک ذره مهر ایزد هر چند که صنعش در سنگ شرر پنهان
برخی نوشتهها حاکی از کاربرد الله به عنوان نام یکی از ایزدان مشرکان، از قرنها پیش از فتح مکه است، هرچند در مورد این نوشتهها مطلب دقیق در دست نیست.