آنگه که در متون کهن فارسی با تلفظ [گَهْ] به کار رفتهاست، یک قید مرکب و هممعنای آنگاه، پس، سپس و بعد محسوب میشود. این کلمه برای بیان ترتیب و توالی زمانی رویدادها و اشاره به لحظهای پس از رخدادی دیگر استفاده میشدهاست. برای نمونه، در کتاب ارزشمند «حدودالعالم» آمدهاست: «اکنون نواحی اسلام همه یاد کنیم و آنگه باقی نواحی کافران یاد کنیم» که بر نقش این واژه در تفکیک و ترتیب بخشیدن به موضوعات مورد بحث تأکید دارد.
در کاربردهای دیگر، این واژه برای توصیف مسیرها و پیوندهای جغرافیایی نیز به کار رفتهاست. همانطور که در توصیف شهر نصیبین در همان کتاب اشاره شده: «و اندر وی چشمهها است بسیار و از آن چشمهها پنج رود برخیزد و به یک جای گرد شود و آن را خابور خوانند و آنگه اندر فرات افتد». در این جمله، «آنگه» نشاندهندهی مرحلهای پس از تشکیل رود خابور و پیوستن نهایی آن به رود فرات است.
با مطالعهی متون تاریخی و ادبی، میتوان دریافت که این قید، نقشی اساسی در روانسازی و ایجاد ساختاری منسجم در نقل روایتها و توصیفها داشتهاست. اگرچه امروزه استفاده از آن در گفتار روزمره کمتر رایج است، ولی درک معنای آن برای محققان و علاقهمندان به متون کلاسیک فارسی ضروری به شمار میآید.