افشا
فرهنگ عمید
۲. پراکنده ساختن.
۳. فاش شدن.
فرهنگ فارسی
ماخوذ از تازی آشکار کردگی فاش کردگی.
ویکی واژه
جمله سازی با افشا
محسن افشانی (زادهٔ ۱۱ فروردین ۱۳۶۸ در روستای وانشان گلپایگان) بازیگر و مجری ایرانی است.
در زمینه این گلیمها مانند دیگر دست بافتههای افشار، از گلهای تزیینی کوچک وسفید استفاده میکنند.
ما رگ ابر بهاران را مکرر دیده ایم خامه صائب به صد معنی گهر افشانترست
به تحریک علی قلی میرزا و به همدستی صالح خان رئیس قراولان و چند تن از امراء قاجار و افشار به اتفاق همهٔ کشیکان سراپردهٔ نادر در خیمهٔ او وارد شدند و در شب ۱۱ جمادیالثانی ۱۱۶۰ ه.ق او را کشتند.
ابر صد بار آبروی خویش را بر خاک ریخت پیش ابر دست تو کاندر در افشانی نشست
سزد در موقف ایثار او درهای پر قیمت اگر لطف تو در زر گیرد این طبع درافشان را