جمع : اغماضات - در فرهنگ فارسی: چشم فرو خواباندن، چشم برهم نهادن، چشم پوشی کردن، چشم پوشی
چشم خود خواباندن چشم فرو کردن آسان گرفتن
چشم پوشی گذشت - زمین پست و نرم و زمین مغاک
در سال ۱۹۵۵، رضا زاده شفق، سوسیالیست اظهار داشت: «من کاملاً با ناظران غربی موافقم که ایران را ملتی از افراد آنارشیست توصیف میکنند در کشور ما هر کسی خود را رهبر میداند، هدف های خود را تعیین میکند، راه خود را میرود و بدون اغماض دیگران را زیر پا میگذارد.»
غلظت گازهای گلخانهای متعدد در طول زمان افزایش یافتهاست. فعالیت انسانی سطوح گازهای گلخانهای عمدتاً در اثر آزادسازی دیاکسید کربن افزایش میدهد، اما تأثیرات بشر بر گازهای دیگر مانند متان، قابل اغماض نیست.
از ویژگیهای ابوحنیفه که جمیع محققین و فقها بر آن اتفاق نظر دارند صراحت و بیباکی او در دادن فتوی است و تسامح و اغماض از خصایص فتاوای او میباشد.
یافتههای انسانشناسی به نام «جان وایتینگ» که بر روی فرهنگهای مختلف مطالعاتی دارد، نشان میدهد که میان ترس از ارواح و کمبود میزان آزاد گذاشتن (کمبود مساهله و اغماض) در دوران طفولیت و همینطور شدت مجازات کودکان برای پرخاشگری رابطهای وجود دارد. مشاهدات انجام شده در این فرهنگها، به این فرضیه منجر شدهاست که آداب و رسوم عزاداری در این فرهنگها برای محافظت زندهها از ارواح اجدادی طراحی شدهاند.