اسعاد

لغت نامه دهخدا

اسعاد. [ اِ ] ( ع مص ) نیک بخت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب )( مؤید الفضلاء ). نیکبخت گردانیدن. ( زوزنی ). || یاری کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( مؤیدالفضلاء ). یاری. ( غیاث ). یاوری. مساعدت:
التجا بر تست و بر امداد تو
تکیه بر اشفاق و بر اسعاد تو.مولوی.|| یاری دادن زن مر دیگری را در نوحه و آن منهی عنه است. ( منتهی الارب ). || نیک بختی. ( غیاث ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. )نیکبخت گردانیدن. ۲ - (اِمص. ) مبارکی. ۳ - یاری، کمک.

فرهنگ عمید

یاری کردن، یاری دادن.

فرهنگ فارسی

یاری کردن، یاری دادن، نیک بخت کردن
۱ - ( مصدر ) نیکبخت کردن بهروز نمودن ۲ - یاری دادن یاری کردن. ۳ - ( اسم ) یاری مساعدت.

ویکی واژه

نیکبخت گردانیدن.
مبارکی.
یاری، کمک.

جمله سازی با اسعاد

پادشاه شهریاران بوالمعالی جاودان باسعادت باد و با عز موالی جاودان
تا جان باسعادت غلطان همی‌رود چوگان دو زلف و گوی دل و دشت لامکان
الخلق عرضة تسخیره بین ابقائه و افنائه و اسعاده و اشقائه، فلا وصل و لا هجر و لا خیر و لا شرّ و لا حلو و لا مرّ و لا ایمان و لا کفر و لا طیّ و لا نشر، الّا بارادته و مشیّته و قضائه، «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی‌ فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ».
یا اسعد الناس جدا ما سعی قدم الیک الا اراد الله اسعاده
اسعاد یونس (عربی: إسعاد يونس؛ زادهٔ ۱۲ آوریل ۱۹۵۰) یک هنرپیشه، تهیه‌کننده فیلم، فیلم‌نامه‌نویس، مجری تلویزیون و روزنامه‌نگار اهل مصر است.
گفت یا حادی انخ لی ناقتی جاء اسعادی و طارت فاقتی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پهن یعنی چه؟
پهن یعنی چه؟
پایان یعنی چه؟
پایان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز