اسبست
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
ویکی واژه
جمله سازی با اسبست
شها چون پیل و فرزین شه پرستم نه چون اسبست کارم رخپرستی
قدرش به ملک امکان بس نامناسبست آن در بزرگواری و این از محقری
براه مرو، چو خوش گفت کاروان سالار که استر ارچه چو اسبست از نتاج خر است
تاریخ جهانست نه اسبستکهگویی دی بود که با چنگیز آمد ز کلوران
تعداد رشحه ی قلم فیض بخش او یبرون ز جذر و مد رقوم محاسبست
زخم زبان که هست بدل نقش فی الحجر بر قلب رو سیاه خوارج مناسبست