احتجاب

لغت نامه دهخدا

احتجاب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) در پرده شدن. در حجاب شدن. ( زوزنی ). در پرده رفتن:
ز آفتاب ار کرد خفاش احتجاب
نیست محجوب از خیال آفتاب.مولوی.ور ببندی چشم خود را ز احتجاب
کار خود را کی گذارد آفتاب.مولوی.چون درآمد آن ضریر ازدر شتاب
عایشه بگریخت بهر احتجاب.مولوی.|| در پرده شدن زن بروز دوم از سال نهم خویش.

فرهنگ معین

( اِ تِ ) [ ع. ] (مص ل. ) در پرده شدن، در حجاب شدن.

فرهنگ عمید

۱. در حجاب رفتن.
۲. پوشیدگی.
۳. (اسم ) پوشش، حجاب.

فرهنگ فارسی

درحجاب شدن، درپرده شدن، پنهان شدن
( مصدر ) در پرده شدن در حجاب شدن در پرده رفتن.

ویکی واژه

در پرده شدن، در حجاب شدن.

جمله سازی با احتجاب

خاصه گنج مخزن عصمت که گنجور زمان از کمال احتجابش خواند ناموس زمان
عشقی که سایه بر سر عالم فکنده است پنهان چه‌سان بماند خورشید و احتجاب!
به حکم شرع احمدی رواست اجتناب او وگرنه بهر ستر رخ چه لازم احتجاب او
ور ببندی چشم خود را ز احتجاب کار خود را کی گذارد آفتاب