داد زدن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با داد زدن
آنچه اشراف بلد داد زدندی کایقوم تخم در شوره مکارید نبخشید ثمر
از ره بیداد زدندش بسی قاعدهٔ داد ندید از کسی
بیدادها کنند وکسی را یک دم مجال داد زدن نیست
از سر بیداد زدندش بسی قاعدهٔ داد ندید از کسی