اختلال تجزیه هویت

اختلال تجزیه هویت

اختلال تجزیه هویت (Dissociative Identity Disorder یا DID) یک اختلال روانی است که در آن فرد دارای دو یا چند هویت یا شخصیت مجزا است که هر کدام ممکن است رفتارها، خاطرات و احساسات خاص خود را داشته باشند. این اختلال به عنوان یک واکنش به تجربیات شدید استرس‌زا یا آسیب‌زا، به ویژه در دوران کودکی، شکل می‌گیرد.

ویژگی‌های اصلی این اختلال 

وجود هویت‌های متعدد: فرد مبتلا به این اختلال ممکن است هویت‌های مختلفی داشته باشد که هر یک از آن‌ها دارای نام، سن، تاریخچه و ویژگی‌های خاص خود هستند. این هویت‌ها ممکن است در زمان‌های مختلف به صورت فعال ظاهر شوند.

تجزیه در حافظه: افراد مبتلا به اختلال تجزیه هویت ممکن است در یادآوری اطلاعات مهم از زندگی خود دچار مشکل شوند. این می‌تواند شامل فراموشی‌های طولانی‌مدت یا عدم توانایی در یادآوری تجربیات خاص باشد.

تجربیات غیرواقعی: فرد ممکن است احساس کند که از بدن خود جدا شده است یا اینکه جهان اطرافش غیرواقعی است. این حالت‌ها به عنوان دیسوسیشن شناخته می‌شوند و می‌توانند شامل احساس عدم واقعیت یا عدم ارتباط با خود باشند.

تجربیات آسیب‌زا: اختلال تجزیه هویت به عنوان یک واکنش به تجربیات آسیب‌زا، مانند سوء استفاده‌های جسمی یا عاطفی در دوران کودکی، شکل می‌گیرد. این تجربیات می‌توانند باعث شوند که فرد برای کنار آمدن با درد و رنج خود به تجزیه هویت روی آورد.

درمان

درمان اختلال تجزیه هویت شامل روان‌درمانی است. هدف از درمان کمک به فرد برای ادغام هویت‌های مختلف و بهبود توانایی‌های یادآوری و مدیریت احساسات است. درمان ممکن است شامل تکنیک‌های مختلفی از جمله درمان شناختی-رفتاری، درمان تجربی و درمان‌های مبتنی بر ذهن‌آگاهی باشد.

دانشنامه عمومی

اختلال تجزیهٔ هویت یا هُویت پَریشی ( که اختلال چندشخصیتی، شخصیت چندگانه، تعدد شخصیت و نظیر آن هم نامیده می شود ) یکی از شکل های اختلال های تجزیه ای و گسستگی می باشد. عبارت است از وجود دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز که به تناوب رفتار را کنترل می کنند. معمولاً این شخصیت ها نام و سن و مجموعه ای از خاطرات و رفتارهای ویژه خود را دارند. در اغلب موارد یک هویت اصلی با نام واقعی شخص وجود دارد که منفعل، وابسته و افسرده است. هویت های جانشین نوعاً دارای ویژگی هایی هستند که با هویت اصلی تعارض دارند؛ مثلاً خصمانه، کنترل کننده، و خودویرانگرند. در بعضی موارد این شخصیت ها ممکن است حتی در ویژگی هایی مانند دست خط، استعدادهای هنری و ورزشی و آشنایی به زبان های خارجی با هم تفاوت داشته باشند. احتمال می رود، در زمینهٔ فرایندهای فیزیولوژیک از قبیل فشار خون و فعالیت مغزی نیز تفاوت هایی داشته باشند ( پوتنام، 1991 ). هویت اصلی معمولاً از تجربه های هویت های دیگر اطلاعی ندارد. دوره هایی از یاد زدودگی بدون علت، از قبیل زوال حافظه برای چند ساعت یا چند روز در هفته، می تواند نشانه هایی از وجود این اختلال در فرد باشد. 
بسیاری از کسانی که به این اختلال دچار شده اند، گزارش می دهند که در دوران کودکی دستخوش بهره کشی جسمی و جنسی بوده اند. اما از آنجایی که خاطرات کودکی ممکن است تحریف شود و مردمانی که گرفتار این اختلال هستند، بسیار تلقین پذیر بوده اند، در صحت و سقم این ادعاها تردیدهایی وجود دارد. در هرحال اندیشه محافظت از کودکان در برابر تجربه های آسیبی، فرضیه ای در باب نقش آفرینی این قبیل تجربه ها در ایجاد اختلال هویت رقم زده است. گمان می رود که نخستین تجربه گسیختگی در پاسخ به تجربه های آسیبی و در دوران کودکی ( و حتی در سنین بالا ) روی دهد ( معمولا بین ۴ تا ۶ سالگی ). کودک در مواجهه با رویدادی دردناک و رنج آور، شخصیت دیگری می آفریند که بار آن تجربه دشوار را بر دوش بکشد. ( فریش هولز، ۱۹۸۵ ) مغز کودک برای دفاع از خویش در برابر تجربه بهره کشی، به گسیختن حافظه مربوط از خودآگاهی خویش دست می زند. هرگاه بهره کشی به صورت سهمگین و مکرر باشد، این روش دفاعی در دراز مدت هویت های دیگری به وجود می آورد که فقط یک یا دو شخصیت فرعی از بهره کشی آگاهی دارند و بقیه از این رنج و درد بدون اطلاع می مانند. جدایی این شخصیت های چندگانه از یکدیگر موجب پنهان ماندن تجربه سهمگین از آنان است. به این ترتیب خاطرات و احساسات بهره کشی به طور مستمر، خودآگاهی کودک را آزار نمی دهد، مثلاً در اوقاتی که در مدرسه است یا با دوستانش بازی می کند. ( بران، ۱۹۸۶ ).

ویکی واژه

اختلالی تجزیه‌ای (dissociative disorder) که فرد مبتلا به آن چند هویت یا شخصیت متمایز دارد که هریک به‌تناوب رفتارهای او را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

جملاتی از کلمه اختلال تجزیه هویت

در افراد مبتلا به اختلال تجزیه هویت، معمولاً خودهای دیگر از دسترسی به حافظه و خاطرات یکدیگر ناتوان هستند اما ممکن است بتوانند توانایی‌ها و تجربه‌های یکدیگر را به‌کار بگیرند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم