خم کردن

خم‌کردن قاشق به معنای تغییر شکل اجسام فلزی مانند کارد و چنگال است، بدون اینکه نیروی فیزیکی قابل توجهی به آن‌ها وارد شود یا با نیرویی کمتر از حد معمول. این عمل به عنوان یک نوع تردستی شناخته می‌شود. در دهه ۱۹۷۰، خم کردن قاشق توجه بسیاری از رسانه‌ها را به خود جلب کرد. در آن زمان، برخی افراد ادعا می‌کردند که می‌توانند این کار را با استفاده از قدرت ماورایی ذهن خود انجام دهند. یکی از مشهورترین این افراد یوری گلر بود که علاوه بر قاشق، توانایی خم کردن کلید و سایر اشیاء فلزی را نیز داشت. منتقدانی مانند جیمز رندی و مارتین گاردنر، اجراهای گلر را به عنوان نوعی تردستی تلقی می‌کنند. عمل خم کردن قاشق، کلید و سایر اجسام فلزی که به نظر می‌رسد بدون هیچ نیروی فیزیکی تغییر شکل می‌دهند، در واقع یک نوع حقهٔ متداول شعبده‌بازی است. با نگه داشتن قاشق از گردن آن و حرکت سریع آن به جلو و عقب، این توهم در بیننده ایجاد می‌شود که قاشق در حال خم شدن است.

لغت نامه دهخدا

خم کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دوتا کردن. دولا کردن. منحنی کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ):
دل تو از اینکار بی غم کنم
همان پشت بدخواه تو خم کنم.فردوسی.پشت این مشت مقلد خم که کردی در نماز
در بهشت ار نه امید قلیه و حلواستی.ناصرخسرو.واجب است آنکه پیش میرود و در زیر پشت را خم کند و بالا راست. ( گلستان ).
- بر ابرو خم نکردن؛ اظهار ماندگی و رنج ننمودن.

فرهنگ فارسی

دوتا کردن دولا کردن

فرهنگستان زبان و ادب

{bend} [جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] خماندن یا زاویه دار کردن ازطریق اِعمال نیروی مکانیکی

جملاتی از کلمه خم کردن

خم کردن سر، بهر طمع، طاعت بُت بود یک سجده نکردم به تمنّای دو عالم
دست با راستی زدن در کار قامت راستی به خم کردن
فکندند آن کشته در بارگاه برآن زخم کردند هرکس نگاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم