خطوات
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
خطو (۵ بار)
«خُطُوات» جمع «خُطوة» (بر وزن قُربه) به معنای گام و قدم است و خطوات شیطان گام هایی است که شیطان برای وصول به هدف خود و اغواء مردم بر می دارد.
خطوه (به ضمّ اوّل) فاصله میان دو پا در راه رفتن است. و به فتح اوّل یکدفعه گام برداشتن است (مجمع - مفردات - قاموس)و جمع آن در اوّلی خطوات (به ضمّ اوّل و دوّم) و در دوّمی به فتح اوّل بر وزن ضربات است (قاموس). تابع شدن به خطوات شیطان پیروی از او و پا گذاشتن در جای پای او است و بالاخره مراد، تبعیت از وساوس و دغدههای او میباشد. در مجمع از امام بلقر و صادق علیهماالسلام مروری است که از جمله خطوات شیطان قسم به طلاق، نذر در معاصی، و هر سوگند به غیر خداست. تبعیّت واقعی در راه رفتن آن است که تابع پای خویش را در جای پای متبوع بگذارد و مانند او راه رود، هر که در زندگی تابع وساوس شیطان باشد پا در جای پای او گذاشته و در هر دو جهان بد بخت خواهد شد. این کلمه به صورت جمع آمده است: بقره:168و208 - انعام:152، نور:21 و منظور آن است که ادمی در مسیر زندگی تابع هوی و تسویلات شیطانی نشده و از راه و منطق صحیح که بوسیله پیغمبران پاک عرضه شده پیروی نماید.
ویکی واژه
جمله سازی با خطوات
تویی آن کس که کشیده است بر اوراق فلک خطوات قلمت خط خطا بر احکام
هیچ کسم نیز نبیند دگر کز خطوات تن و جان گم شدم
بعد حمد و صلوات از سر جان مالیدم بر خطوط خطواتش خط پیشانی را
قدم نهاده به بالین و من به شکر قدومش نثرت درّ فؤادی علیه فی الخطواتی