تفتین

تَفتین در لغت عرب به معنای به فتنه افکندن است. این واژه، که در کتب لغت همچون تاج المصادر بیهقی، زوزنی و دهار نیز یافت می‌شود، به ایجاد آشوب و اغتشاش اشاره دارد. در واقع، تفتین به معنای وارد کردن افراد یا جوامع به وضعیت فتنه‌انگیز و ناآرام است. در معنایی گسترده‌تر، تفتین به برانگیختن فتنه و آشوب، به پا کردن هنگامه و غوغا و ایجاد اختلاف و تفرقه اطلاق می‌شود. این عمل می‌تواند شامل تحریک احساسات، پخش شایعات و اطلاعات نادرست، و یا هرگونه اقدامی باشد که منجر به بی‌نظمی و هرج و مرج شود. به تعبیری دیگر، تفتین به معنای برآغالالیدن است، یعنی ایجاد وضعیتی که در آن افراد دچار سردرگمی و تزلزل شوند. بنابراین، تفتین نه تنها یک عمل فیزیکی بلکه یک عمل روانی و اجتماعی نیز محسوب می‌شود. این واژه بار معنایی منفی دارد و به هر اقدامی که هدف آن ایجاد اختلاف، ناآرامی و فتنه در جامعه باشد، اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

تفتین. [ ت َ ] ( ع مص ) به فتنه افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ). در فتنه افگندن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فتنه و آشوب برانگیختن و هنگامه و غوغا برپا نمودن و برآغالالیدن. ( ازناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع. ] (مص م. ) آشوب کردن، فتنه انداختن.

فرهنگ عمید

فتنه انگیختن، فتنه افکندن، آشوب کردن، فتنه برپا کردن.

ویکی واژه

آشوب کردن، فتنه انداختن.

جمله سازی با تفتین

زره سازد ز آب برکه باد و می‌نپاید بس که در هر خرگهی روشن بود نیران تفتینش
عشوه و تفتین و غمازی و شوخی‌های زشت در لوای شوخ‌چشمی نقل هر محضر نبود