تاویدن به معنای تاب آوردن، تحمل کردن و شکیبایی نشان دادن در برابر فشار، سختی یا وضعیت دشوار است و در زبان فارسی بهصورت مصدر «تاب آوردن» به کار میرود. این واژه معمولاً برای بیان قدرت فرد در مقابله با مشکلات، مصائب یا شرایط دشوار زندگی به کار میرود و نشاندهنده صبر و استقامت است. در متون کلاسیک فارسی، تاویدن به معنای توانایی مقاومت در برابر سختیها و فشارها و ایستادگی در مسیر دشوار به کار رفته است و بار معنایی آن مثبت و تحسینآمیز است. تاویدن میتواند در جنبههای جسمی، مانند تحمل درد یا سختیهای جسمانی، و در جنبههای روانی و روحی، مانند تحمل غم، اندوه یا مشکلات زندگی، کاربرد داشته باشد. این واژه نشان میدهد که فرد قادر است با صبر و استقامت، فشارها و مشکلات را پشت سر بگذارد و از عهده شرایط سخت برآید بدون آنکه تسلیم شود. در ادبیات فارسی، شعرای بزرگ از مفهوم تاویدن برای توصیف استقامت انسان در برابر سختیها و مشکلات زندگی بهره بردهاند.
تاویدن
لغت نامه دهخدا
تاویدن. [ دَ ] ( مص ) مبدل تابیدن. ( فرهنگ نظام ). تابیدن. ( ناظم الاطباء ) ( لسان العجم شعوری ج 1 ص 286 ). درخشیدن. ( ناظم الاطباء ). || پیچیدن. || گرم کردن. ( ناظم الاطباء ) ( لسان العجم شعوری ایضاً ). || عصبانی شدن. برافروختن. ( لسان العجم شعوری ایضاً ). || عصبانی کردن و آتش خشم کسی را برافروختن. ( لسان العجم شعوری ایضاً ). || گردیدن. || ستردن. ( ناظم الاطباء ). || تاب آوردن. تحمل کردن:
گرنه بدبختمی مرا که فکند
به یکی جاف جاف زودغرس
او مرا پیش شیر بپسندد
من نتاوم بر او نشسته مگس.رودکی. || مقاومت کردن. برآمدن. ایستادگی کردن:
عدوی تو تن است ای دل حذر کن
نتاوی با کس ار با او نتاوستی.ناصرخسرو. || تافتن. پیچیدن. منحرف شدن:
اگر طریق یقین خواهی و سبیل صواب
سر از متابعت مصطفی و آل متاو.شیخ آزری.
فرهنگ معین
(دَ ) (مص ل. ) تاب آوردن، تحمل کردن.
فرهنگ عمید
= تابیدن٣: او مرا پیش شیر بپسندد / من نتاوم بر او نشسته مگس (رودکی: ۵۰۳ ).
فرهنگ فارسی
تابیدن، تاب آوردن، طاقت آوردن
( مصدر ) تاب آوردن تحمل کردن.
ویکی واژه
تاب آوردن، تحمل کردن.
جمله سازی با تاویدن
💡 عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ (۳۰) بر تاویدن دوزخ و عذاب کردن اهل آن را از فریشتگان نوزده سالار است.