لغت نامه دهخدا
باران گیر. ( اِ مرکب ) بمعنی سایبانی که برای پناه بردن از باران سازند. ( آنندراج ) ( دِمزن ). ساباط جلو عمارت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به باران گریز شود.
باران گیر. ( اِ مرکب ) بمعنی سایبانی که برای پناه بردن از باران سازند. ( آنندراج ) ( دِمزن ). ساباط جلو عمارت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به باران گریز شود.
سایه بان و هرچه مانع ریختن باران بر سر مردم باشد.
( اسم ) سایبانی که برای پناه بردن از باران سازند ساباط جلو عمارت.
{poncho} [علوم نظامی] نوعی بارانی بدون آستین و ضدآب و یکپارچه با شکافی در وسط برای عبور سر
هر چیزی که برای جلوگیری از ریزش باران به بخش زیرینش استفاده شود.
سرپناه
💡 چهارم: قرنیز دیگری که در بالای مقرنس قرار دارد و در واقع بارانگیر سه قسمت اول است.