لغت نامه دهخدا
امتلاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص، اِ مص ) رجوع به امتلا شود.
امتلاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص، اِ مص ) رجوع به امتلا شود.
(اِ تِ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) پر شدن. ۲ - (اِمص. ) پری.
پر شدن.
پ
💡 قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. سه چیز است که سعادت بنده در آنست و روی عبودیت روشن بآنست. اشتغال زبان بذکر حقّ، و استغراق دل بمهر حقّ و امتلاء سرّ از نظر حقّ. طوبی کسی را که اللَّه بسرّ وی نظر کند تا دل وی بمهر بیاراید و زبان وی بر ذکر دارد. و هیچ ذکر عزیزتر از نام اللَّه نیست و هیچ نام و ذکر عزیزتر از آیت تسمیت نیست بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. مصطفی (ص) گفت: «کلّ امر ذی بال لم یبدأ فیه ببسم اللَّه فهو ابتر»
💡 یکی از بزرگان طریقت گفت: این رزق بی حساب نه رزق اشباح است، و حظوظ نفس، که هر چند بسیار بود آخر سر بغایتی باز نهد، و حصر پذیرد، بل که آن رزق ارواح است، و غذاء اسرار، که مؤمنانرا بر دوام است، و با درار ایشان را روانست، و آن دو چیز است: استغراق دل از ذکر حق، و امتلاء سرّ از نظر حق و ذلک فی حقّهم دائم غیر منقطع و منه قول بعضهم: لو حجبت عنه ساعة لمت