سیم زده

فرهنگ معین

(مِ زَ دِ ) (ص. ) نقرة خالص.

ویکی واژه

نقرة خال

جمله سازی با سیم زده

💡 جائی که خطر ندارد آنجا نه سیم زده نه زر کانی

💡 سپید سیم زده بود و در و مرجان بود ستارهٔ سحری بود و قطره باران بود

💡 لاف با لطف بناگوش تو چون سیم زده ست زر پی عذر چرا حلقه شد و گوش گرفت

💡 بادیه بحر و بر آن بحر، چو باران ز حباب قبهٔ سیم زده حله و احیا بینند