لغت نامه دهخدا
سلطنت طلب. [ س َ طَ ن َ طَ ل َ ] ( نف مرکب ) سلطنت طلب کننده. || آنکه طرفدار حکومت سلطنتی باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
سلطنت طلب. [ س َ طَ ن َ طَ ل َ ] ( نف مرکب ) سلطنت طلب کننده. || آنکه طرفدار حکومت سلطنتی باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
( صفت ) آنکه طرفدار حکومت سلطنتی است.
{monarchist, royalist} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] فرد معتقد به نظام پادشاهی یا طرفدار آن
فرد معتقد به نظام پادشاهی یا طرفدار آن.
💡 در طول حکمرانی نازیها وی یک سلطنتطلب باقی ماند و هر از گاهی با یونیفورم جنگ اول جهانی خود در مراسمات رسمی شرکت مینمود. وی از لحاظ وفاداری به رژیم نازی مورد شک قرار داشت هرچند نازیها نتوانستند چنین چیزی را علیه وی اثبات کنند.
💡 براساس بیانیهٔ اتحادیهٔ اروپا، ابوالقاسم صلواتی رئیس شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب تهران و از مسئولان رسیدگی به پروندههای انتخاباتی در تابستان سال ۱۳۸۸ است. او دو نفر از اعضای گروههای سلطنتطلب را به اعدام محکوم کرد. همچنین بیش از ۱۰۰ زندانی سیاسی، فعال حقوق بشر و معترض را به تحمل حبسهای بلندمدت محکوم کرد.