سرآخر

لغت نامه دهخدا

( سرآخر ) سرآخر. [ س َ خ ُ ] ( اِ مرکب ) اسب سر طویله یعنی اسبی که بر سر همه اسبان مقدم بندند. و با واو معدوله هم آمده است که سرآخور باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ):
طویله زدند آخُر انگیختند
بسرآخران بر علف ریختند.نظامی ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

( سرآخر ) ( ~. خُ ) (اِمر. ) رییس اصطبل.

فرهنگ فارسی

( سر آخر ) ۱ - اسبی که بر همه اسبان مقدم بندند اسب سر طویله. ۲ - میر آخور رئیس اصطبل.
اسب سر طویله یعنی اسبی که بر سر همه اسبان مقدم بندند.

ویکی واژه

رییس اصطبل.

جمله سازی با سرآخر

شمس و شموسی که سرآخر شده‌ست چون خر لنگست در آن مستدار
شود یوسف یکی گرگی شود موسی چو فرعونی چو بیرون شد رکاب تو سرآخر گشت پالانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
الم یعنی چه؟
الم یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز