ساییدن

ساییدن در زبان فارسی به معنای مالیدن یا کشیدن دو سطح بر روی یکدیگر است.

زمینه‌های مختلفی کاربرد

در معنای فیزیکی: به عمل مالیدن یا کشیدن چیزی بر روی سطحی دیگر اشاره دارد. به عنوان مثال، ساییدن یک جسم برای صاف کردن یا تمیز کردن آن. مانند ساییدن یک چاقو برای تیز کردن.

در معنای جنسی: در برخی از زمینه‌ها، به ویژه در زبان عامیانه، ساییدن ممکن است به عمل جنسی اشاره داشته باشد که در آن دو فرد به صورت فیزیکی با یکدیگر تماس دارند. این نوع استفاده در گفتگوهای غیررسمی یا در متون خاص به کار می‌رود.

در علم و صنعت: در برخی از صنایع، مانند صنایع چوب و فلز، این اصطلاح به فرآیندهایی اشاره دارد که برای شکل‌دهی یا تغییر سطح مواد استفاده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

ساییدن. [ دَ ] ( مص ) مالیدن. ( آنندراج ). لمس کردن. بسودن. دست زدن. ( ولف )

فرهنگ عمید

۱. کوبیدن و نرم کردن، سودن: فضل و هنر ضایع است تا ننمایند / عود بر آتش نهند و مشک بسایند (سعدی: ۱۲۰ ).
۲. به هم مالیدن دو چیز.
۳. چیزی را ساو دادن و چرک یا زنگ آن را زدودن، سوهان زدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( سایید ساید خواهد سایید بسا ( ی ) ساینده ساییده سایش ) ۱ - سودن نرم کردن. ۲ - بهم مالیدن. ۳ - سوهان کردن. ۴ - زدودن صیقل کردن. ۵ - اره کردن. ۶ - فرسودن. ۷ - اندودن مالیدن. ۸ - گداختن. ۹ - لمس کردن. ۱٠ - تلاقی کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ساییدن از جمله کلماتی است که در ابواب فقه از آن استفاده شده است.
دو چیز را معمولا با فشار بر روی هم کشیدن یا یکی را بر دیگری کشیدن را ساییدن می گویند.
کاربرد ساییدن در فقه
عنوان یاد شده به مناسبت در بابهای طهارت، حج و حدود به کار رفته است.

جملاتی از کلمه ساییدن

این چه دامان نزاکت بر زمین ساییدن است گل به این تمکین (و) استغنا نمی آید برون
در گذشته با ساییدن دو تکه سنگ گندم را آسیاب می‌کردند. با گذشت زمان دیگر از جانوران برای چرخاندن سنگ آسیاب بهره گرفته‌شد. کم‌کم آسیاب‌های بادی و آبی نیز به کار گرفته شدند تا امروز که فراوری آرد در کارخانجات انجام می‌شود.
گر چنین خواهد سر فواره ساییدن به ابر بی نیاز از بحر می گردد سحاب درفشان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم