زیرکانه

کلمه زیرکانه صفتی است که از زیرک گرفته شده و به معنای انجام کاری به صورت هوشمندانه، با تدبیر، دقت و ذکاوت بالا است. این واژه بیانگر توانایی فرد در مدیریت شرایط مختلف و رسیدن به هدف به بهترین و مؤثرترین شکل ممکن است.

معنی دقیق

زیرکانه به معنای انجام دادن کاری به گونه‌ای است که نشان‌دهنده فهم و ذکاوت بالای فرد باشد؛ یعنی کاری که با هوش، مهارت و دقت انجام می‌شود و از اشتباهات آشکار و غیرضروری پرهیز می‌کند. این صفت برای توصیف رفتار یا عملکردی به کار می‌رود که نه تنها حساب‌شده و با برنامه است، بلکه توانایی فرد را در پیش‌بینی شرایط و اتخاذ تصمیم‌های مناسب نشان می‌دهد.

همچنین رفتاری که با هوش و مهارت خاصی همراه است و به منظور رسیدن به هدفی مشخص و مهم انجام می‌شود، نیز زیرکانه توصیف می‌شود. این رفتارها اغلب شامل استفاده از فرصت‌ها، اجتناب از خطرات غیرضروری و بهره‌گیری از موقعیت‌ها به بهترین نحو است.

به عبارتی دیگر، وقتی می‌گوییم کسی کاری را زیرکانه انجام داده است، منظور این است که او با ذکاوت، دقت و حساب‌شده عمل کرده، به گونه‌ای که نتیجه کار به نفع او بوده و احتمال خطا یا شکست به حداقل رسیده است. این واژه بار معنایی مثبتی دارد و نشان‌دهنده توانایی فکری و مهارت فرد در مواجهه با مسائل و چالش‌ها است.

لغت نامه دهخدا

زیرکانه. [ رَن َ / ن ِ ] ( ص نسبی، ق مرکب ) از روی عقل و بینش و فراست. با تیزهوشی و بصیرت. مانند زیرکان:
به از آن نیست کز چنین خطری
زیرکانه برآورم سفری.نظامی.دگرباره شه بیداربختش
سوءالی زیرکانه کرد سختش.نظامی.رجوع به زیرک شود.

فرهنگ فارسی

از روی عقل و بینش و فراست با تیز هوشی و بصیرت.

جملاتی از کلمه زیرکانه

پند عبث بلاست بلی زیرکانه عشق بیهوده جا به گوشهٔ صحرا نمی‌کنند
وی عمیقاً تحت تأثیرِ آثارِ شاعر آرژانتینی «آنتونیو پورکیا» و شعرای سمبولیست فرانسوی «آرتور رمبو» و «استفان مالارمه» بود. اشعار او از صنایع بدیعی و تشبیه‌های ادبی زیرکانه و همچنین نفوذ عمیقی برخورد هستند و بیشتر دربارهٔ «کودکی»، «تنهایی»، «رنج» و از همه مهمتر، «مرگ» است.
البته تمام فرهنگ‌ها و تمدن‌های گذشته، هر کدام به شیوهٔ خود تبلیغات را داشته‌اند؛ به عنوان مثال راه‌های تبلیغ دین در ادیان مختلف بسیار زیرکانه است و پس از گذشت قرن‌ها صیقل خورده و حرفه‌ای است؛ مثل آئین سخنوری، خطابه و همچنین متون مذهبی که به عنوان ادعیه و احادیث متداول است.
یکی از شیوه‌های زیرکانه که ابن تومرت برای تصفیه پیروان خود از مخالفان و دشمنان اعمال کرد، طرحی است که به مَیز یا تمییز معروف شده‌است.