دررفته

دررفته از مصدر دررفتن ساخته شده و به‌عنوان صفت مفعولی به کار می‌رود. این واژه در زبان فارسی معانی گوناگون و گسترده‌ای دارد که بر اساس بافت جمله و زمینه‌ی کاربرد آن مشخص می‌شود. در یک نگاه کلی، می‌تواند به معنای رفته، شده یا درآمده و به درون رفته باشد. همچنین، این واژه در مفهوم فرار کردن و گریختن نیز به کار می‌رود. در حوزه‌ای دیگر، برای بیان حالت تغییر شکل یافته، پاره شده یا کسر و کم‌شده مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ برای نمونه، در جملاتی مانند کف فرش دررفته است یا پی و پاچین دررفته نشان‌دهنده‌ی فرسودگی و تغییر شکل است و در مثال یک خیک روغن غَرم دررفته به معنای کسر شدن و کم شدن مقدار است.

لغت نامه دهخدا

دررفته. [ دَرْ، رَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) نعت مفعولی ( در معنی فاعلی ) از دررفتن. رفته. شده. || درآمده. بدرون رفته. || فرار کرده. || پاره شده. تغییر یافته: کف فرش در رفته است. پی و پاچین دررفته. || کسر شده. کم شده. منها شده.یک خیک روغن رَغم دررفته. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). منهای. مفروق: خرج دررفته دو هزار ریال برایش باقی مانده. || در اصطلاح عامه، شانه خالی کرده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - در آمده بدرون رفته. ۲ - شانه خالی کرده. ۳ - پاره شده تغییر یافته: کف فرش در رفته است. ۴ - منهای مفروق: خرج در رفته دو هزار ریال برایش باقی مانده.

جمله سازی با دررفته

گلهٔ دزدان کاز میدان دررفته بدند بازگشتند و نفس‌شان باز از حنجره شد
عشق‌ست یکی جانی دررفته به صد صورت دیوانه شدم باری من در فن و آیین‌ش