داثر

در لغت‌نامه، این واژه به معنای هالک، نابود شده یا از بین رفته به کار رفته است. همچنین در برخی منابع، این واژه به معنای غافل نیز آمده است. در اصطلاح، سیف داثر به شمشیری اشاره دارد که دیرینگی آن باعث زنگار گرفتن و فرسودگی‌اش شده است؛ عبارتی که هم در منتهی الارب و هم در مهذب الاسماء ذکر گردیده و بر شمشیر کهنه و زنگ‌زده دلالت دارد.

با توجه به ریشه‌های لغوی و کاربرد اصطلاحی این واژه، می‌توان این واژه را در مفهومی گسترده‌تر به کار برد. داثر می‌تواند نمادی از گذشت زمان، فرسایش و فراموشی باشد. همان‌طور که شمشیر با گذشت زمان زنگ می‌زند و کارایی خود را از دست می‌دهد، مفاهیم، اشیاء یا حتی افراد نیز ممکن است در گذر ایام دچار کهنگی، فراموشی و در نهایت داثر شدن شوند. این مفهوم، حس نوستالژی و یادآوری خاطرات گذشته را نیز به همراه دارد.

در متون ادبی و فرهنگی، می‌توان از واژه داثر برای بیان مفاهیمی چون میراث کهن، سنت‌های فراموش شده، یا حتی خاطراتی که کم‌رنگ شده‌اند، استفاده کرد. این واژه با بار معنایی عمیق خود، می‌تواند ابزاری قدرتمند برای بیان گذر زمان و تأثیر آن بر اشیاء و پدیده‌های پیرامون ما باشد و به خواننده امکان می‌دهد تا در دنیای واژگان و معانی غرق شده و لایه‌های پنهان آن‌ها را کشف کند.

لغت نامه دهخدا

داثر. [ ث ِ ] ( ع ص ) هالک. || غافل. سیف داثر؛ شمشیر زنگ زده. ( منتهی الارب ). شمشیر دیرینه زنگ گرفته. ( مهذب الاسماء ). شمشیر زنگ خورده.

فرهنگ معین

(ثِ ) [ ع. ] (ص. ) کهنه، مندرس.

فرهنگ عمید

۱. هالک.
۲. غافل.
۳. کهنه، مندرس.

فرهنگ فارسی

( اسم فاعل صفت ) کهنه مندرس
هالک ( منتهی الارب )

ویکی واژه

کهنه، مندرس.

جمله سازی با داثر

ای بسا سال ومه وشام وسحر بگذرد کز ما به جا نبوداثر