جاورس

نوعی غله

جاورس معرب گاورس است که نوعی دانه‌ شبیه به ارزن می‌باشد اما ارزن درشت‌تر، کروی‌تر و سنگین‌تر از آن است. نشاسته موجود در جاورس بیشتر از ارزن است، در حالی که سلولز آن کمتر است. همچنین، روغن دانه‌های جاورس سبک‌تر از روغن دانه ارزن است.

کشت و برداشت:

این دانه برای کشت به حداقل آب نیاز دارد و معمولاً در مناطق کم‌آب حاشیه کویر کشت می‌شود، جاروس در مدت یک ماه به بار می‌نشیند. فصل کاشت آن در آخر مرداد ماه و فصل برداشت آن در آخر شهریور ماه است.

کاربرد:

در خراسان، این غله در پخت یک نوع آش به نام توگی استفاده می‌شود. همچنین آرد آن برای تهیه نان نیز کاربرد دارد و در بیسکویت‌سازی نیز استفاده می‌شود. این دانه خوراک مورد علاقه پرندگان، به ویژه مرغ و کبوتر است.

نام دو روستا

نام یک ده کوچک است که در دهستان اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت واقع شده است. این ده در 120 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 10 هزارگزی شمال راه فرعی بافت جیرفت قرار دارد و دارای 4 تن سکنه است.

جاورس همچنین به عنوان قریه‌ای از قرای بلوک عورفان در بلوکات هرات شناخته می‌شود. این قریه در شمال رود هری رود واقع و متصل به بلوک انجیل است. در این منطقه، مقابر بزرگان نیز وجود دارد.

لغت نامه دهخدا

جاورس. [ وَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. در 120 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 10 هزارگزی شمال راه فرعی بافت جیرفت واقع شده و 4 تن سکنه دارد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
جاورس. [ وَ ] ( اِخ ) قریه ای است از قرای بلوک عورفان از بلوکات هرات در شمال رود هری رود واقع و متصل ببلوک انجیل. خیابانی در آن حدود است که مقابر بزرگان در آن بسیار است. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 131 ).
جاورس. [ وَ ] ( اِ ) نوعی از غله باشد. ( آنندراج ). معرب گاورس. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).گاورس. ( مهذب الاسماء ). معرب گاورس است که ارژن باشد. ( منتهی الارب ). معرب گاورس و آن غیر ارزن است که ذرت باشد. ( یادداشت مؤلف ). جاورش کنخرس. رجوع به لکلرک در شرح کلمه عشرق و رجوع به جاورش شود. و آن سه نوع است یکنوع دخن گویند و بپارسی ارزن گویند بشیرازی الم و یکنوع جاورس هندی خوانند و آن ذرتست و بپارسی گاورس و بشیرازی کال خوانند و طبیعت آن سرد است در اول، خشک است در سیم لطیف بود در همه حالها بهتر ازارزن بود و گویند سرد و خشک است در سیم و قابض بود و مجفف بغیرلذع، شکم ببندد و بول راند، خون بد از وی متولد شود و دیر هضم شود و غذائی اندک تر از مجموع حبوب دهد که از ایشان نان پزند و بچه بیندازند و مصلح وی آن است که با شیر تازه پزند و با آب سبوس و روغن بادام یا روغن کاو یا روغن کنجد و حلوای چرب از پس آن خورند و بدل وی در شکم بستن برنج بود. ( اختیارات بدیعی ). رجوع به تحفه حکیم مؤمن و بحر الجواهر و نزهةالقلوب و تذکره ضریر انطاکی شود: جریبی از جاورس در همه رساتیق قم چهارده درهم. ( تاریخ قم ص 112 ).

جملاتی از کلمه جاورس

ز در و لعل و زر و سیم و جوزق و جاورس ز نقد و جنس و جو وکاه وگندم و ارزن
این روستا در دهستان جاورسیان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۵۹ نفر (۸۴خانوار) بوده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال انگلیسی فال انگلیسی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال کارت فال کارت