ثقافت

لغت نامه دهخدا

ثقافت. [ ث َ ف َ ] ( ع مص ) ثقف. ثَقَف. زیرکی. زیرک و سبک روح و چست و چالاک گردیدن. زیرک و استاد شدن. || سخت استوار شدن.

فرهنگ معین

(ثَ فَ ) [ ع. ] (مص ل. )۱ - زیرک و چالاک شدن. ۲ - استاد و ماهر شدن.

فرهنگ عمید

۱. فرهنگ.
۲. بهره مندی از علم، ادب، و تربیت.

فرهنگ فارسی

زیرک وچست وچالاک شدن، استادشدن، زیرکی، چالاکی، استادی، حذاقت، بهره وری ازعلم وادب و تربیت
( مصدر ) ۱- زیرک و سبک روح و چست و چالاک گردیدن. ۲- استادشدن. ۳- سخت استوار گردیدن. ۴- ( اسم ) تمدن.

ویکی واژه

زیرک و چالاک شدن.
استاد و ماهر شدن.

جمله سازی با ثقافت

در شهر کابل مکتب به نام «دارالعلوم» در زمان شاه تأسیس گردیده بود. شاگردان این مکتب پس از فراغت از صنف ۱۲ در دانشکده‌های شرعیات و حقوق معرفی می‌گردیدند. در سال‌های پس از ۱۳۶۶ خ. این مکتب به دانشگاه تحقیقات اسلامی تبدیل گردید. پس از ۱۳۷۴ خ. این نهاد تحقیقات خویش را در بخش‌های ثقافت فقه، قانون تفسیر حدیث، و عقیده در تحت نام معاونیت علوم اسلامی بکار آغاز نمود.