در زبان عامیانه، بیحوصلگی یا سررفتن حوصله به حالتی احساسی و گاه روانشناختی اطلاق میشود که فرد در آن زمانی را بدون انجام کار خاصی سپری میکند. در این حالت، فرد به محیط اطراف خود بیعلاقه است و احساس میکند که روز یا دورهای کسلکننده را میگذراند. دانشمندان این پدیده را به عنوان یک واقعیت مدرن با ابعاد فرهنگی میشناسند. محققان بر این باورند که «تعریف جهانی و پذیرفتهشدهای از حوصلهسررفتگی وجود ندارد، اما این حالت تنها یک نام دیگر برای افسردگی یا بیاشتهایی نیست. به نظر میرسد سر رفتن حوصله یک وضعیت روانی خاص است که افراد آن را ناخوشایند میدانند و با عدم تحریکی همراه است که آنها را به جستجوی راهی برای رهایی سوق میدهد. این حالت همچنین با پیامدهای رفتاری، پزشکی و اجتماعی متعددی همراه است.» طبق گزارش بیبیسی، سر رفتن حوصله «میتواند یک وضعیت خطرناک و مختلکننده ذهن باشد که به سلامت شما آسیب میزند»؛ با این حال، تحقیقات نشان میدهد که «بدون تجربه سر رفتن حوصله، نمیتوانیم به ویژگیهای خلاقانه خود دست یابیم.»
بی حوصله
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه بی حوصله
می شود بزم می از لنگر تمکین بی ذوق باده با مردم بی حوصله می باید زد
مرد بی حوصله مردانه نگردد هرگز خوف گرد دل دیوانه نگردد هرگز
از درد شکایت دل بی حوصله دارد این خار ز پیراهن یوسف گله دارد