فرهنگ معین
(اَ دَ ) (ص مر. ) دارای ادب، مؤدب. مق بی ادب.
(اَ دَ ) (ص مر. ) دارای ادب، مؤدب. مق بی ادب.
( صفت ) آنکه از ادب برخوردارست دارای ادب مو ئدب مقابل بی ادب: مرد با ادبی است.
دارای ادب، مؤدب. مق بی ادب.
💡 باادب باش ای برادر خاصه با دیوانگان خود مگوکاورا نباشد بهره از فرزانگی
💡 زخمت رسد ز پریان گر باادب نباشی کاین گونه شهره پریان تندند و بیمحابا
💡 دوستداران دوستکامند و حریفان باادب پیشکاران نیکنام و صفنشینان نیکخواه
💡 به تازه بود جوان مرده، هیجده سالش قشنگ و باادب و خانهدار و زحمتکش
💡 باادب باشم گویی که برو مست نهای بی ادب گردم تو قصه آداب کنی