استفاضت

فرهنگ معین

(اِ تِ ضَ ) [ ع. استفاضة ] (مص م. ) نک استفاضه.

ویکی واژه

نک استفاضه.

جمله سازی با استفاضت

دقیقه- چون عارف بدین مقام متحقق گردد، یعنی از ولایت بی واسطۀ دیگری استفاضت نور کند، اکنون از مرشد خارجی مستغنی گردد، که تصرف خارجی جهت ریاضت نفس است و صفت نفس عارف آن است که فرمود:‌ وکلبهم باسط ذراعیه بالوصید. و دیگر مرشد از برای دلالت و هدایت و سلوک است و حال عارف ضلال و حیرت در مقام بی یبصر و بی ینطق است، و من یضلل اللّه فلن تجدله ولیا مرشدا.
از چرخت استفاضت و از بحرت اجتناب هم چرخ زیر دستت و هم بحر زیر ران
تا که خفاش از بصارت دور کند از سایه استفاضت نور
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تحریک
تحریک
عزیز
عزیز
گرایش
گرایش
کونی
کونی