آویزگاه

ویکی واژه

(قدیم): جای چنگ زدن. جای گرفتن دست. مستمسک. آویزگاهی یابد که روز درماندگی، او را فریاد رسد. «محمدبخاری»

جمله سازی با آویزگاه

عصای او چو شد آویزگاهم خلاصی داد از گرداب و چاهم