کشخور

لغت نامه دهخدا

کشخور.[ ک ُ خوَرْ / خُرْ ] ( اِ ) کشخر : بقا باد پادشاه دادگر خسرو هفت کشخور را در داد فرمایی و مملکت آرائی. ( از سندبادنامه چ اسلامبول ص 218 ص 5 ). محتمل است کلمه صورتی از کشور باشد. رجوع به کشخر شود.

فرهنگ معین

(کِ وَ ) (اِ. ) کشور، یک بخش از هفت بخش زمین ، اقلیم .

فرهنگ عمید

=کشور

ویکی واژه

کشور؛ یک بخش از هفت بخش زمین، اقلیم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال زندگی فال زندگی