افژول

لغت نامه دهخدا

افژول. [ اَ ] ( اِ ) تقاضا. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ) ( برهان ) ( مجمع الفرس ) ( هفت قلزم ). || انگیژ. ( برهان ) ( مجمع الفرس ) ( هفت قلزم ). تحریض و تحریک. ( ناظم الاطباء ). افژولیدن. برانگیختن. ( از برهان ). و رجوع به افژولیدن شود. || پریشان. ( برهان ) ( هفت قلزم ). پراکنده. پریشان. ( ناظم الاطباء ). اوژول در تمام معانی. ( مجمع الفرس ). رجوع به افژولندگی و افژولیدن شود. || ابرام. ( ناظم الاطباء ). و در تمام موارد فا به واو تبدیل شود. ( آنندراج ). و رجوع به اوژول و اوژولیدن شود.

فرهنگ معین

( اَ )(اِ. ص . )۱ - تحریک ، اصرار.۲ - تقاضا. ۳ - پریشان ، پراکنده .
( اَ )(اِ. ص . )۱ - تحریک ، اصرار.۲ - تقاضا. ۳ - پریشان ، پراکنده .
( اَ )(اِ. ص . )۱ - تحریک ، اصرار.۲ - تقاضا. ۳ - پریشان ، پراکنده .

فرهنگ عمید

۱. تحریک.
۲. تقاضا.
۳. ابرام، اصرار.
۴. (صفت ) برانگیخته.
۵. (صفت ) پریشان.
۶. (صفت ) پراکنده.

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) تحریک انگیزش . ۲ - تقاضا. ۳ - ( صفت ) پریشان .

ویکی واژه

تحریک، اصرار.
تقاضا.
پریشان، پراکنده.
تحریک، اصرار.
تقاضا.
پریشان، پراکنده.
تحریک، اصرار.
تقاضا.
پریشان، پراکنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش