تویدن

لغت نامه دهخدا

تویدن. [ ت َ دَ ] ( مص ) بریان و برشته شدن. تافتن. تابیدن. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ) :
منکر شو ار توانی نار سعیرا
تا اندرو به حشر بسوزی و برتوی.سوزنی ( یادداشت ایضاً ).رجوع به تاب و تابیدن و تافتن و تو و ترکیبهای این سه و برتویدن شود.

فرهنگ معین

(تَ دَ ) (مص ل . ) گرم شدن ، داغ گشتن .

فرهنگ عمید

تفتن، گرم شدن، گداختن: منکر شو ار توانی نار سعیر را / تا اندر او به حشر بسوزی و برتوی (سوزنی: ۹۲ ).

ویکی واژه

گرم شدن، داغ گشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال کارت فال کارت فال ارمنی فال ارمنی فال تخمین زمان فال تخمین زمان