بنکران

لغت نامه دهخدا

بنکران. [ ب ُ ک َ ] ( اِ ) بمعنی بکران و آن برنج یا هر چیزی دیگر بود که در ته دیگ بریان و چسبیده باشد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ). ته دیگی. ( رشیدی ). برنجی را گویند که در ته دیگ بریان شده مانده باشد. ( غیاث ). بکران و هر چیز برشته شده و چسبیده به ته دیگ. ( ناظم الاطباء ) :
وارثانم راسلام من بگو
این وصیت را بگویم مو به مو
تا ز بسیاری آن زر نشکهند
بنکرانی پیش آن مهمان نهند.مولوی.رجوع به بکران و بنگران شود.

فرهنگ معین

(بُ کَ ) ( اِ. ) ته دیگ ، هر چیز چسبیده به ته دیگ .

فرهنگ عمید

۱. ته دیگ پلو.
۲. غذایی که تهِ دیگ چسبیده و برشته شده باشد، ته دیگ: تا ز بسیاری آن زر نشکهند / بنکرانی پیش آن مهمان نهند (مولوی: مجمع الفرس: بنکران ).

ویکی واژه

ته دیگ، هر چیز چسبیده به ته دیگ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ای چینگ فال ای چینگ فال آرزو فال آرزو