پاشکیل

لغت نامه دهخدا

پاشکیل. ( اِ مرکب ) شغزبیّه. شغرَبیّه. و آن نوعی از بند کشتی گیران باشد و آن پای خود را بر پای حریف پیچیده بر زمین افکندن است.
- پاشکیل کردن ؛ پای در پای پیچیدن حریف را در کشتی و او را بینداختن. ( زمخشری ).

ویکی واژه

فن کشتی. شغزبیّه . شغرَبیّه . و آن نوعی از بند کشتی‌گیران باشد و آن پای خود را بر پای حریف پیچیده بر زمین افکندن است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند استخاره کن استخاره کن فال آرزو فال آرزو فال ای چینگ فال ای چینگ