شقاقلوس

لغت نامه دهخدا

شقاقلوس. [ ش ِ ق ِ ] ( معرب ، اِ ) این کلمه مصحف لفظ یونانی سفاکلوس است و آنرا موت یا فساد عضوی خشک گویند. فساد عضو با نماندن حس ، چون حس برجای بود غانغرایا باشد. موت موضعی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

= قانقاریا

فرهنگ فارسی

ماخوذیونانی، موت موضعی، بی حسی وفاسدشدگی عضوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت