اذهال

لغت نامه دهخدا

اذهال. [ اِ ] ( ع مص ) غافل کردن. ( مؤید الفضلاء ). غافل گردانیدن. فراموشانیدن : اذهله الأمر اذهالاً و اذهله عنه. || غافل شدن. ( آنندراج ). فراموش کردن.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) به فراموشی سپردن .

ویکی واژه

به فراموشی سپردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم