فورموی

لغت نامه دهخدا

فورموی. ( ص مرکب ) بورموی. آنکه مویش کمرنگ و بور بوده : صبحة؛ فورموی شدن. اصبح ؛ مرد فورموی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که موی های بور دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شمع فال شمع فال اوراکل فال اوراکل