شاهسفرم. [ هَِ ف َ رَ ] ( اِ مرکب ) شاه اسپرم. شاهسپرغم. شاه اسپرغم. شاه اسفرهم. شاه اسپرهم. شاه پرم.شاهسپرم. شاه سپرهم. او را بتازی ضیمران گویند و نام مطلق او ریحان است و بطریق مجاز بر سایر ریاحین اطلاق کنند و بعربی او را حماحم نیز گویند و چنین گویند که حماحم شکوفه او بود و بعضی گویند حماحم شاهسبرم سرخ بود. ( از ترجمه صیدنه بیرونی ). نیز رجوع به تذکره ضریر انطاکی ص 212 و اختیارات بدیعی شود. نوعی از گیاهان خوشبوی باشد. ساق آن باریک چون دو قطرشاخ نعناع و برگ آن بزرگ دو برابر برگ نعناع و بزرگتر ترنجیده و بالای آن تا یک ذرع باشد و عطر آن را گرفته در شربتها کنند و اینکه «لکلرک » آن را به بازیلیک ترجمه کرده است درست نیست. ( یادداشت مؤلف ). از اسفرمهاست. ( ذخیره خوارزمشاهی ). به معنی شاه اسپرم است. ( فرهنگ جهانگیری ). و رجوع به شاه اسپرم ، شاه پرم ، شاه سپرم. شاه سپرهم ، شاه اسپرهم ، شاه اسپرغم و شاهسپرغم شود.
فرهنگ فارسی
شاه اسپرغم ریحان سبز .
دانشنامه آزاد فارسی
شاهِسْفَرَم (tansy) گیاه چندساله از تیرۀ مرکبان (کاسنی)، با نام علمی Tanacetum balsmitha. گل های زرد آن به صورت خوشه ای روی ساقههایی می روید که اندازۀ آن ها به ۱۲۰ سانتی متر می رسد. پرورش آن در قرون وسطا برای مصارف دارویی و چاشنی غذا معمول بوده است. زنبور عسل، نوش مطبوع و باارزشی از گل های فراوان این گیاه به دست می آورد. بنا به تحقیقات، ریشۀ این گیاه حالت گوشتخواری دارد، به قسمی که پس از قرارگرفتن قطعه ای گوشت یا ذره ای استخوان بین ریشه ها، گیاه رفته رفته آن ها را هضم می کند.