ثؤلول

لغت نامه دهخدا

ثؤلول. [ ث ُءْ ] ( ع اِ ) آژخ. واروک. وارو. ( زمخشری ). بالو. پالو. زَرَک. زَلق. مهک. زگیل. گندمه. بژه سپید پوست تن. ورمهای کوچکی بسیار سخت و مانند نخود یا کوچکتر از آن و گرد و پاره ای از ارباب لغت گویند ثولول بدون همزه است و باید بجای تلفظ با همزه با واو خواند و از اقسام آن ورمها ورم قرون و ورم مسماریه است چنانکه در بحر الجواهر مسطور است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || حلمه پستان. سر پستان. دگمه پستان.

فرهنگ فارسی

آزخ، زگیل، ثالیل جمع
واروک وارو بالو پالو زرک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال تماس فال تماس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال احساس فال احساس