پزا

لغت نامه دهخدا

پزا. [ پ َ ] ( نف ) صفت فاعلی دائمی از پزیدن. که زود پزد. آنچه که در حرارت کم پخته شود و بیشتر در حبوبات گویند: لپه پزا. نخود پزا. ( مقابل ناپز و ناپزا ). || در کلمات مرکبه مانند ناپزا بمعنی ناپزنده یا دیرپزنده و دست پزا بمعنی دست پخته است.

فرهنگ عمید

۱. پزنده.
۲. آنچه زود پخته شود، زودپز.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- که زود پزد : لپ. پزا . یا دست پزا . یا ناپزا .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم