میلاء

لغت نامه دهخدا

میلاء. [ م َ ] ( ع ص ) مؤنث امیل ، زن کج و خمیده در خلقت. ( ناظم الاطباء ). || نوعی از دستار بستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || نوعی از شانه کردن. ( ناظم الاطباء ). نوعی از شانه کردن که عقاص در آن ممکن نباشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): ممیلات ؛ زنان که در رفتن سرین و دوش را می جنبانند یا آنکه دیگران را شانه میلاء می کند. ( منتهی الارب ). || ناقه خمیده کوهان. || ریگ توده ستبر و دفزک. || درخت بسیارشاخ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم