لغت نامه دهخدا
غمزی ای نابکار چون غلبه
روی چونانکه ، پخته تفشیله.منجیک ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 444 ). || در کتب طبی ، آشی که از سرکه و عدس پزند برای دفع خمار. طفشیل معرب آن. ( فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) :
سالکان مسالک تحقیق
فارغند از شراب و تفشیله.فخری ( از فرهنگ رشیدی ).|| عدس سبز پخته را نیز گویند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به تفشله شود.